در روایات آمده است که خداوند با نظر به کره زمین، به جهان خاکی حیات بخشید، از این روز، بخشهایی از کره زمین که سراسر از آب بود شروع به خشک شدن کرد تا کم کم به شکل یک چهارم خشکیهای امروزی درآمد. مطابق روایات، اولین نقطه ای که از زیر آب سر برآورد، مکان کعبه شریف و بیت الله الحرام بود.
در آیه ۳ سوره رعد آمده است «هوالذی مدالارض؛ و اوست کسی که زمین را گسترش داد». در تفاسیر مختلف این آیه را مربوط به ماجرای دحوالارض دانسته اند. در جلد ۲۶ تفسیر نمونه در تفسیرآیه نوشته شده است: خداوند زمین را به گونه ای گسترد که برای زندگی انسان و پرورش گیاهان و جانداران آماده باشد؛ گودال ها و سراشیبی های تند و خطرناک را به وسیله فرسایش کوه ها و تبدیل سنگ ها به خاک پر کرد و آنها را مسطح و قابل زندگی ساخت؛ درحالی که چین خوردگی های نخستین آن، به گونه ای بودند که اجازه زندگی به انسان را نمی دادند.
در آیه ۳۰ سوره نازعات آمده است «وَالْأَرْضَ بَعْدَ ذَلِک دَحَاهَا؛ و پس از آن، زمین را با غلتانیدن گسترد». فخر رازی ذیل آیه علاوه بر این دو نظریه، افزوده است: «دحو» گستردن محض زمین نیست، بلکه منظور نوعی گستردن است که زمین را آماده رویاندن گیاهان کند و این تنها پس از خلقت آسمان حاصل میشود. (فخر رازی، التفسیر الکبیر، دار احیاء التراث العربیی، ج۳۱، ص۴۶)
*نخستین رحمت زمینی
حسن بن علی وشّا می گوید: من کودک بودم که شب بیست و پنجم ذی القعده با پدرم در خدمت امام رضا(ع) شام خوردیم. آنگاه حضرت فرمود: امشب حضرت ابراهیم(ع) و حضرت عیسی(ع) متولّد شده اند و زمین از زیر کعبه پهن شده است، پس هر که روزش را روزه بدارد، چنان است که شصت ماه را روزه داشته است. (مفاتیح الجنان، ص ۴۵۱)
همچنین از حضرت علی(ع) روایت است که فرمودند: نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در روز بیست و پنجم ماه ذی القعده، روز دحوالارض بوده است. و هرکس این روز را روزه بدارد و شب آن را به عبادت بپردازد، به پاداش عبادت صد ساله رسیده است؛ عبادت صد ساله ای که روز های آن را به روزه و شب های آن را به عبادت گذرانیده است. و هر جماعتی که در این روز گِرد هم آیند و به ذکر پروردگار بپردازند، پراکنده نخواهند شد مگر آنکه خواسته های آنان برآورده خواهد شد و در این روز هزاران رحمت از سوی پروردگار نازل می شود که نود ونه درصد آن از آنِ کسانی است که روزش را به روزه و ذکر مشغول باشند و شبش را به احیا و عبادت(مراقبات، صص ۱۸۶ و ۱۸۷)
آیت الله میرزا جواد ملکی تبریزی درباره اهمیت روز دحوالارض می گوید: «خداوند بزرگ در چنین روزی زمین را برای سکنای فرزندان آدم و زندگی بر روی آن آماده فرمود، و روزی های ما و نعمت های پروردگار در چنین روزی گسترش یافته است؛ روزی ها و نعمت هایی که از شماره بیرون است و کسی را یارای شکر آن نیست. و اگر تو در بزرگی شأن دحوالارض اندیشه نمایی حیرت زده خواهی شد. و از این جاست که انسان عارف و مراقب روز دحوالارض، در برابر همه این نعمت های گوناگون، شکری بر خویشتن واجب می بیند، و چون به قلب خویش مراجعه می کند، می بیند که حتی بر ادای حق ناچیزی از آن همه نعمت ها توانا نیست. و چون بنده ای نسبت به آن همه نعمت ها شناخت حاصل کند، به عجز و کوتاهی خویش در ادای حق آن نعمت های انبوه اقرار خواهد کرد و تلاش خود را در انجام شکر آنها ناچیز خواهد شمرد و همواره خود را در برابر آفریننده آن همه نعمت ها سرافکنده خواهد دید.»(مراقبات، صص ۱۹۳ و ۹۴)
*آغاز از نخستین معبد
یکی از نکاتی که درباره این روز بیان شده است، گسترده شدن زمین از محدوده کعبه است. آیت الله جوادی آملی در «صهبای حج» خود دراین رابطه می نویسد: کعبه اوّلین معبد مردمی و عبادتگاه توده انسانها در روی زمین است: «إنّ أول بیت وضع للناس للذی ببکة... » که تعیین محل و نقشه ساختن آن به رهنمود و دستور خدای سبحان بود: «وإذ بوّأنا لإبراهیم مکان البیت... » . بنابراین، کعبه اوّلین معبدی(نه اوّلین خانه) است که در روی زمین ساخته شد. از امیرالمومنین(ع) روایت شده است که فرمودند: «نخستین رحمتی که از آسمان به زمین نازل شد، در بیست وپنج ذی القعده بود. کسی که در این روز روزه بگیرد و شبش را به عبادت بایستد، عبادت صد سال را که روزش را روزه و شبش را عبادت کرده است خواهد داشت.»
در کتابهای ادعیه برخی اعمال عبادی برای این روز مستحب شمرده شده که عبارتند از روزه، غسل، خواندن دو رکعت نماز در وقت ظهر، در هر رکعت بعد از سوره حمد، پنج مرتبه سوره شمس بخواند و بعد از اتمام نماز بگوید: لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ
سپس بگوید: یَا مُقِیلَ الْعَثَرَاتِ أَقِلْنِی عَثْرَتِی یَا مُجِیبَ الدَّعَوَاتِ أَجِبْ دَعْوَتِی یَا سَامِعَ الْأَصْوَاتِ اسْمَعْ صَوْتِی وَ ارْحَمْنِی وَ تَجَاوَزْ عَنْ سَیِّئَاتِی وَ مَا عِنْدِی یَا ذَا الْجَلالِ وَ الْإِکْرامِ و زیارت امام رضا(ع). (ر. ک. ابن طاووس، اقبال الاعمال، ۱۳۷۷، ج۲، ص۲۷-۲۹؛ طوسی، مصباح المتهجد، ۱۴۱۱، ص۶۷۱ – ۶۹۹)
نظر شما